انتشار سند جعلی بیعت سران ارتش شاه با امام خمینی
انتشار سند جعلی بیعت سران ارتش شاه با امام خمینی
فی لیله 20بهمن57در محضر مهر مظاهر حضرت آیتا... العظمی خمینی موسوی، تجدید بیعت نموده و سوگند که تا آخر عمر خادم و مجری اوامر رهبر بزرگ انقلاب اسلامی باشیم و فرماندهان ارتش و قوای انتظامی را وادار به تسلیم نماییم.ارتشبد قره باغی ارتشبد فردوست
در سال های اخیر اسنادی برای بدنام کردن حرکات اصیل مردمی ایران در صد ساله گذشته همانند تحریم تنباکو، نهضت ملی شدن نفت و یا انقلاب اسلامی منتشر می شود.
به گزارش خبرنگار «آینده» چندی پیش سندی در خاطرات محمود سنجابی منتشر شد که حاکی از بیعت ارتشبد قره باغی و ارتشبد فردوست با امام (ره) بود، اما محمدحسن رجبی (دوانی) در مقاله ای که در پیام بهارستان منتشر کرده است، ضمن ارائه مدارک و دلایلی این سند را مجعول دانسته است.
متن سند مورد ادعای سنجابی بدین شرح است:
فی لیله بیستم بهمن ماه 1357 هجری شمسی در محضر مهر مظاهر حضرت آیتا... العظمی خمینی موسوی، قائد عظیم انقلاب اسلامی، با حضور علمای اعلام و رئیس حکومت موقت، با انجام آداب و تکالیف اسلامی، نسبت به پیشوای جهان تشیع، تجدید بیعت نموده و به کلامالله مجید سوگند یاد میکنیم که تا آخر عمر خادم و مجری اوامر رهبر بزرگ انقلاب اسلامی باشیم و برای تحکیم حکومت اسلامی و امحای آثار ستمشاهی در ایران از ایثار و فداکاری، کوتاهی نکنیم و فرماندهان ارتش و قوای انتظامی را وادار به تسلیم نماییم. والله یحبالصادقین. کاتب: حجتالاسلام اشراقی.
ارتشبد قره باغی ارتشبد فردوست
محمد حسن رجبی در توضیح علل خود مبنی بر جعلی بودن سند با اشاره به نشانه هایی اظهار می کند که این سند نه می تواند توسط آقای اشراقی (داماد امام) و نه توسط آقایان فردوست و قره باغی دیکته شده باشد.
وی به برخی از این نشانه ها اشاره کرده و می نویسد:
الف) ترکیب عربی «فیلیل» در عبارات و جملههای عربی و بعضاً کتب فارسی گذشتگان و برای مشخص کردن ایام و لیالی ماههای قمری به کار میرفته است و نه برای ماههای خورشیدی. نگارنده تا کنون به چنین ترکیبی در آثار نویسندگان گذشته و حال، اعم از روحانی و غیرروحانی برخورد نکرده است.
ب) امام در پایان همه نامهها و پیامهای خویش، «روحا... الموسوی الخمینی» امضا می فرمودند. بر فرض که نگارش این متن توسط آقای اشراقی صورت گرفته باشد، بسیار بعید و غیرمحتمل است که وی که سالها با حضرت امام مأنوس و محشور بوده و از محارمشان محسوب می شده،چنین ترکیب غیرمعمول و متفاوت با امام را بنویسید یعنی «خمینی موسوی» به جای «موسوی الخمینی».
ج) واژه «تجدید بیعت» در این متن بسیار عیجب و غیر منتظره است. آیا مگر آن دو (قرهباغی و فردوست) قبلاً بیعتی حضوری و یا غیابی و به صورت شفاهی یا کتبی در طول هشت روز پس از ورود امام به ایران داشتهاند که بار دیگر تجدید کردهاند؟ و اگر چنین بوده، چه لزومی بر بیعت دوباره بوده است؟ و چرا اعلان عمومی نکردند تا موجب بیعت سایر فرماندهان نظامی و انتظامی با انقلاب شود و از تنش و نگرانی شدیدی که آن روزها از کودتای نظامی قریبالوقوع در میان مردم وجود داشت، کاسته شود و مانع اعزام نیروهای گارد شاهنشاهی جهت سرکوب همافران در همان شب بیستم بهمن ماه و روز بعد از آن گردد؟ چه عامل یا عواملی موجب عدم انتشار آن بود؟ آیا دفتر حضرت امام نمیتوانست آن را تکثیر کرده و در میان مردم انتشار دهد؟
د) فرضاً که این متن را آقای اشراقی به یکی از دو صورت مذکور نوشته باشد و درج نام خود را به عنوان کاتب در پایان آن ضروری میدانسته است، در آن صورت علیالقاعده باید نام و نامخانوادگیاش (شهابالدین اشراقی) را مینوشت، نه آنکه به خود لقب «حجتالاسلام» دهد که این کار دون شأن هر روحانی است.
گذشته از همه تردیدهایی که در صحت چنان بیعتی وجود دارد، قطعاً چند سند مهمی که میتوانست فصلی سرنوشتساز در تاریخ انقلاب باشد، میبایست پس از نگارش برای حضار مجلس که عبارت بودند از: امام(ره)، روحانیون برجسته نزدیک به ایشان و رئیس دولت موقت (مرحوم مهندس بازرگان) خوانده میشد. درآن صورت آیا هیچیک از اشکالات و ابهامات صوری و معنایی که به نظر نگارنده نوعی رسیده، به نظر هیچکدام از بزرگان آن مجلس نرسیده است؟ آیا کسی از آن میان پیشنهاد نکرد که بهتر است آن سند مهم، جهت پرهیز از هر گونه شبهههایی در آینده، به خط یکی از آن دو (قرهباغی و فردوست) نوشته شود و همه یا گروهی از حضار آن را تأیید میکردند؟
به یاد داریم که در پاییز سال 57 که دکتر کریم سنجابی، رهبر جبهه ملی برای شرکت در کنگره جهانی سوسیالیستها، عازم سفر کانادا بود، در پاریس با امام ملاقاتو گفتگو کرد تا چنین وانمود کند که نظرات امام پیرامون مسائل جاری کشور با نظر جبهه ملی یکسان است و امام نیز او را نامزد دولت انقلابی موقت خود کرده است. ولی امام او را واداشت تا بیانیهای به خط و انشای خود نوشته و در حضور خبرنگاران قرائت کند که در آن بر خلاف نظر جبهه ملی که شاه باید سلطنت کند نه حکومت رژیم سلطنتی شاه، غیرقانونی شناخته شده بود.
هنگام قرائت این بیانیه، سنجابی یک یا دو کلمه را که احتمالاً بر خلاف تفاهم قبلی به سهو یا به عمد از قلم انداخته و نخواند، با تذکر و تأکید امام، بدان صورت که ایشان اظهار داشت، خواند. پس چگونه ممکن است که امام با آن هوشمندی، نکتهسنجی و دقت نظر مثالزدنی خود این سند را با خط و انشای دیگری و ابهامات و اشکالات مندرج در آن تأکید کند؟
این پژوهشگر تاریخ در بخش دیگری از نوشته خود به چرایی منتشر نشدن سند در همان زمان اشاره کرده و می گوید: قاعدتاً اصل این سند میبایست نزد امام بوده و بعداً به دفتر ایشان انتقال یافته و سپس در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) موجود باشد و حال آنکه مؤسسه مزبور تاکنون از وجود این سند اظهار بیاطلاعی کرده است. ولی معلوم نیست که نویسنده این کتاب چگونه به این سند دسترسی داشته است.
هیچ یک از رجال مؤثر در گذشته انقلاب همچون شهید آیتالله بهشتی، آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و.. که به احتمال فراوان جزو افراد حاضر در آن جلسه بودهاند، و نیز شخصیتهای زنده دیگری چون آیتالله هاشمی رفسنجانی، آیتالله مهدوی کنی که خاطرات خود را به صورت یادداشتهای روزانه و یا تاریخ شفاهی منتشر ساختهاند،کمترین اشارهای به آن جلسه نداشتهاند. در خاطرات ارتشبد قرهباغی و ارتشبد فردوست که سالها پیش انتشار یافته، هیچگونه اشارهای به آن واقعه نشده است. شاهپور بختیار هم در کتاب خاطراتش با عنوان یکرنگی که سران ارتش را متهم به خیانت به دولت خود کرده، ذکری از آن جلسه حساس به میان نمیآورد.
اما مهمتر از همه آنکه شاه نیز در کتاب پاسخ به تاریخ که با نگاهی بیمارگونه و توطئهانگارانه نه تنها مخالفان بلکه بسیاری از نزدیکانش را به وابستگی به بیگانگان و توطئه و خیانت بر ضد خود متهم میکند، از عموم فرماندهان ارتش که آخرین لحظه وفاداری خود را به رژیم شاهنشاهی اعلام داشتند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی برخی از آن ها به همان دلیل محکوم به اعدام شدند، تجلیل کرده و کوچکترین اشاره انتقادآمیزی به تبانی و تفاهم رئیس ستاد ارتش با رهبران انقلاب نمیکند؛ امری که از منظر وی خیانتی بزرگ و گناهی نابخشودنی به شمار میآمد.
با استناد به دلایل فوق هویدا خواهد بود که این سند اعتبار نداشته و کذب می باشد. نکته مهم آنکه یک چنین اسنادی در صورتی که سندیت آن بررسی نشود در سالهای آتی به عنوان دستاویز دشمنان نظام برای افترا زدن به امام و رجال سیاسی انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار گرفته و به کمک امثال این سند تهمتهایی چون تفاهم سران ساواک و ارتش شاهنشاهی و انقلابیون را نثار انقلاب اسلامی می نمایند. در این زمینه وظیفه نهادهای مسئول همانند موسسه حفظ و نشر آثار امام ایجاب می نماید که با دقت عمل و ریزبینی خاصی مانع سوء استفاده مغرضین شوند.
کلمات کلیدی :
» نظر